آزمون های روان شناختی
آزمونها و ابزارها نقش بسیار مهمی را در روانشناسی ایفا می کنند. طبق تعریف، آزمونهای روانشناختی به عنوان ابزارهایی هستند که به روانشناسان و جامعهشناسان در شناسایی ویژگیهای افراد کمک مینمایند. در روانشناسی، بجز مواردی که پیمایش مطمح نظر باشد، نظر و تشخیص روانشناس مهمترین عامل نتیجهگیری و تصمیمگیری است و آزمون تنها ابزاری برای گردآوری شواهد بیشتر و جرح و تعدیل نظر متخصص سلامت روان (همچون نتایج آزمایش تشخیص طبی برای پزشکان) محسوب می شود.
متاسفانه امروزه حتی برای بسیاری از روانشناسان، ابزارها و آزمونهای روانی تصمیمگیرنده شده و نقش تصمیم و قضاوت بالینی روانشناسان رو به افول است.
آزمون روانی وسیلهای عینی و استانداردشده است که نمونهای از رفتار و خصایص دیگر را میسنجد و نتایج آن از طریق روشهای آماری مورد تجزیهوتحلیل قرار میگیرد. پسازاینکه مککین کتل در سال ۱۸۹۰ اصلاح آزمونهای روانشناختی را وارد فرهنگ روانشناسی کرد؛ در سال ۱۹۰۵ بینه آزمون هوشی برای غربال کودکان استثنائی طراحی کرد که این شروع واقعی آزمونهای روانی بود. روایی، پایایی و حد متوسط خصوصیات اصلی یک آزمون روانی هستند.
همچنین طبقهبندیهای مختلفی برای آزمونهای روانی وجود دارد که ازجملهی آنها میتوان به آزمونهای استاندارد در برابر غیراستاندارد، سرعت در برابر قدرت، فردی در برابر گروهی و… اشاره کرد که البته هیچیک از این طبقهبندیها جامع نیست. آزمونهای روانی کاربردهای فراوانی دارند؛ در انواع مشاورهها ازجمله مشاوره تحصیلی، مشاوره ازدواج، تصمیمگیریهای سازمانی و…مورداستفاده قرار میگیرد؛ اما بهطورکلی کاربرد اصلی آزمونها پیشبینی، گزینش، طبقهبندی و ارزشیابی است. درنهایت نیز اندکی از وظایف آزمونگر و نواقص آزمونهای روانی میگوییم
برای انجام تجزیه و تحلیل شغل روشهای متعددی نظیر مشاهده، مصاحبه، ثبت جریان کار، فوکس گروپ و نشست متخصصان، پرسشنامه تحلیل شغل (PAQ) و ONET، استفاده میشود. که هر سازمان میبایست با توجه به شرایط و انتظارات خود روش یا روشهای مناسب را انتخاب نماید. پیشنهاد من طی کردن مسیر زیر برای برای نوشتن شرح شغل در سازمان است:
1- تکمیل پرسشنامه توسط شاغل
2- برگزاری جلسه مصاحبه مشترک با حضور شاغل و مدیر مستقیم
3- اخذ نظر خبرگان آگاه نسبت به شغل
4- الگوبرداری از NET
5- نوشتن شرح شغل نهایی